علایق و آرمانهای یک ملت اهداف و چشم اندازهای دور و بلندمدتی هستند که عمدتا در جهانبینی آن ملت نهفته است. به عبارت دیگر علایق و آرمانها، آرزوهایی است که یک ملت برای فراهم کردن شرایط مطلوب و نیل به سعادتمندی در زندگی خود و سایر ابنای بشر و جهان هستی دارد و تلاش میکند تا به آن آرزوها برسد، معمولا ایدئولوژی، فرهنگ حاکم و قانوناساسی در هر کشور (که مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دفاعی – امنیتی آن کشور است) تجلیگاه این آروزهاست. برای رسیدن به علایق و آرمانهای ملت ایران در زمینه استفاده از زیستفناوری علاوه بر مطالعه علایقی چند کشور جهان، فرآیندی در نظر گرفته شده که ترتیب تقدم و اولویت آن با توجه به منابع و مأخذ، به شرح زیر است.
شاخص های تعیین اهداف زیستفناوری کشور:
۱- امکان پذیری دستیابی به اهداف در زمان های تعیین شده .
۲- وجود نیروی انسانی با امکان آموزش و به کارگیری نیرویانسانی مورد نیاز.
٣- وجود ابزارهای لازم برای انجام تحقیقات و امکان تأمین کمبودها و تجهیز عناصر برنامه.
۴- کمک به رفع بحران ملی در زمینه امنیت غذایی، بهداشت و محیطزیست.
۵- توجیه اقتصادی ایجاد و توسعه زیستفناوری.
۶۔ امکان دسترسی به اطلاعات و فناوری مورد نیاز.
۷. ماهیت راهبردی بودن زیستفناوری.
سیاست ابزاری است که می توان به وسیله آن اهداف تعیین شده را تحقق بخشید. سیاست به مفاهیم، رهنمودها، مقررات، رویهها، بایدها و نبایدهایی گفته می شود که هر سازمان به هنگام تصمیم گیری از آنها به عنوان چارچوب کاری استفاده می نماید.
تعاریف فوق الذكر تنها الگویی کلی برای تعیین سیاستهای یک سازمان، نهاد و یا هر موجودیت دیگر است. برای تعیین سیاستهای ملی لازم است که ملاحظاتی از قبیل سیاستهای بین المللی، سیاستهای منطقه و کشورهای هم پیمان و سیاستها و قوانین مربوط به ابعاد مختلف داخلی از جمله برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و غیره در نظر گرفته شود.
سیاستهای ملی زیست فناوری با رعایت مبانی فوق و به ویژه قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهت پشتیبانی از اهداف تعیین شده، تدوین و تشریح شده است. در جدول شماره ۵ نیز سیاستهای تعیین شده با ابعاد قدرت ملی تطبیق یافته اند.
این راهبرد با استفاده از رویکرد اهداف و رویکرد مستقيم که شامل حرکت از نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها SWOT به سوی تشخیص مسایل راهبردی می شود تدوین شده است. به عبارت دیگر این راهبرد به عنوان الگوی هدفها با تعیین سیاستها، اقدامها و تخصیص منابع مورد نیاز پیریزی شده است تا سازمانهای تحقیقائی زیست فناوری کشور، نوع فعالیتهایی که باید انجام دهند و علت انجام این فعالیتها مشخص شود و ارتباطی بین سازمانهای تحقیقاتی زیست فناوری و محیطی که در آن قرار دارند، برقرار گردد.
باید دانست که معمولا هر راهبرد به دگرگونیهایی منجر میشود که در نوع خود یک نوآوری بهشمار میآید. به اعتقاد روبرت کانتر (Robert Kanter) هر نوآوری در میانه راه پارسا و ناقص است، زیرا هنوز (حداقل توسط سازمانهای ما) آزموده نشده است و توفیق آن تنها هنگامی مشخص میشود که به کارگرفته شود. این راهبرد، ویژه انجام تحقیقاتی است که در ایران سابقه زیادی ندارد
ندارد و اصولا نتیجه تحقیقات هرگز به طور دقیق مشخص نبوده، تضمینشده نیست. البته این امر تنها مختص کشور ما نبوده، در همه جای دنیا امری بدیهی محسوب می شود. ایجاد عزمملی، تنظیم برنامههای دقیق، نظارت و کنترل پیشرفت فعاليتها پس از پذیرفتهشدن راهبردی موفقیت در اجرای این راهبرد و راهبردهای دیگر را تضمین می کند.
معمولا در تفکر راهبردی باید برای رسیدن به یک “راهبرد”به دنبال فرصتها بود، اما نباید قابلیتهای سازمان (قوتها و ضعف ها و تهدیدات با فشارها را نادیده گرفت. فرصت به معنای فراهم شدن عوامل بروز منفعت در محیط به شکل ناقص و به گونهای است که با افزودن عنصر یا عناصری به آن عوامل، منفعت مورد نظر به فعل درآید.
قواعد پارادایم چگونگی شرایط فوق را تعیین میکند.
ژول پارکر (J. Barker) در نظریه معروف خود درباره پارادایم می گوید: “پارادایم مجموعه قواعدی است که محدودهای را مشخص میکند و به شما میگوید در این محدوده چگونه عمل کنید تا موفق شوید. در واقع این نقطه پیوند بین راهبردها و پارادایم ها می باشد. به عبارت دیگر در زمان تعیین راهبردها به دنبال فرصتها هستیم و این قواعد پارادایم ها است که فرصتها رامیسازد.”